جدول جو
جدول جو

معنی سلطنت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

سلطنت کشیدن
(شُ دَ)
کنایه از فرمانبرداری کردن. اطاعت:
ای خداوندی که گردون با همه فرماندهی
میکشد از بندگانت صد هزاران سلطنت.
امیرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
پادشاهی کردن:
هر سلطنت که خواهی میکن که دلپذیری
در دست خوبرویان دولت بود اسیری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پادشاهی کردن، فرمان روایی کردن، حکومت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد